دریتا و آنیتادریتا و آنیتا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

دریتا و آنیتا یعنی زندگی

این روزهای ما

بعد از به دنیا اومدن سامیار مامانم رفته اونجا ما هم که آلاخون والاخون موندم با این دو تا هر روز ساعت ده پا می شدن تا مامانم می رسید منم صبحونشون رو می دادم ولی این 4 روزه از ساعت 7 بیدارن میدونن من دست تنهام ... منم باید مدام جلو چشمشون باشم به محض اینکه یه ثانیه جلوی چشمشون نباشم گریهههههههههههههه مامان: (زنگ می زنه)  پاشو بچه هاتو جمع کن بذار تو ماشین بیا اینجا من: نه خودم امروز جمع شون می کنم تا ساعت 10 دارم مقاومت می کنم دریتا حسابی خوابش میاد دارم رو پام تکونش می دم و گنجشک لالا می خونم آنیتا هم گریه می کنه می خواد بیاد بغل من (یکی بیاد توجیحش کنه مادر من دارم دریتا رو می خوابونم نمی شه) انقدر نق می زنه که پشیمون می ش...
20 شهريور 1391

پسر پسر قند عسل

پسر خاله شهره سامیار خان به دنیا اومد هورررررررا 2800 وزن و 48 سانت قد قلقلیمونه عززززززیزززززززززززززززززززم ...
19 شهريور 1391

سیسمونی با 1 سال تاخیر

اینم چند تا عکس از سیسمونی که قول داده بودم بذارم همیشه نمی شد این تخت آنیتا بانو اینم میز آرایش   ویترین و تخت دریتا     اینو تشک بازی و فرش   این دو تا هم که زندگی ..............   ...
12 شهريور 1391

12 ماهگی

ببخشید دخمل طلاها دیر شد 1 شهریور 12 ماهه شدید و یه اتفاق دیگه هم افتاد که اصلا دلم نمی یاد دربارش حرف بزنم اینم چند تا عکس از عسلها دو تا دختر دارم مهریون ابراز علاقه رو ...   عامل بوق آزاد خوردن تلفن خونمون نه خرابیه نه پشت خطی اینه ...   اینم آنیتا بانو که دلش گرفته داره روی رخت آویز میوه می خوره و خونه مردمو دید می زنه ...     . چند تا عکس بدون شرح       اینم غذا خوردن خونه مامان بابایی که هیچی نمی گه بنده خدا حتی اگه همه جا رو کثیف کنن ...
7 شهريور 1391
1